زین پس گواه و پناه سینمای ایران بانو فاطمه است» و «زنان سینمای ایران با شهامت تمام بر دهان بدگویان مُهر خواهند زد» و «گل های قرمز قشنگ نماز چادرشان را با گِل گرفتن دهان های بد، خواهند بست
💠 نوشتاری از پیاده روی اربعین ۹۴
✍ حبیب احمدزاده ( نویسنده و مستندساز دفاع مقدس)
ايكاش صحنه اي را كه عقلم قد نداد تا در حافظه دوربين ضبط كنم را ميتوانستم اكنون برايتان بگذارم ، صحنه اي جالب در يك استراحت كوتاه در اواخر مسير بيش از هشتاد كيلومتري بين نجف و كربلا . پيرمردي احتمالا ايراني و حتما از طي اين همه راه خسته ، قدم به قدم در مسافتي كه پياده ميرفت زباله هاي ريخته شده در راه راجمع و در نايلون همراهش ميريخت . او از كنارم گذشت . محل نشستن من در حدود جايي بود كه نيروهاي امنيتي عراق براي جلوگيري از انفجارها ، همه افراد را تفتيش بدني بدون اغماض ميكردند، سرهنگي عراقي نيز دست به كمر از بالاي ساختمان ( سيطره ) نظاره گر كار پيرمرد بود نشستنم براي نوشيدن چاي و اندكي بازيافت انرژي همچون ديگران چند دقيقه اي طول كشيد . انگار زمان تعويض پست عراقي ها هم فرا رسيد ، چند قدم جلوتر همان سرهنگ را در لباس عربي سفيد ديدم كه قدم به قدم زباله هاي روي زمين را جمع ميكرد به همراهم كه عربي بلد بود ماجرا را گفتم ، او در حال حركت از سرهنگ با لباس شخصي پرسيد كه شما همان سرهنگ درون سيطره قبلي نيستيد او گفت بله زائر ، دليل اين كارش را پرسيديم جمله ساده اي گفت . سرهنگ گفت پيرمرد زائر كه اين همه راه پياده امده بود ، با تميز كردن زمين از اشغال ها ، با وجود خستگي اتشم زد ، پستم را كه تحويل دادم گفتم لباس بكنم و خود تا ميتوانم اين كار را بكنم نبايد زائر خسته حسين اين كار را بكند. …… اين خاطره كوچك يكي ازبزرگترين دستاوردهايم در كنار ديگر مواهب اين سفر روحاني بود. ان پيرمرد و ان سرهنگ عراقي با نشان عقاب بر سر شانه هايش مصداق اين نكته قابل تامل بودند،
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﯾﻦ ابر ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
.
.
.
یک خبر بد!!!
برای همه ی آن هایی که طی یک سال گذشته، به نام باستان گرایی و وطن پرستی /دروغین البته/ در شبکه های اجتماعی و تلگرام و فيس بوک و ماهواره و… تلاش کردند، ایرانی را از حسین جدا کنند؛
امسال زوج های جوان ِ حاضر در پیاده روی اربعین به مراتب بیشتر از سال قبل بودند!
امسال پدران ِ بیشتری دست در دست ِ کودکان شان در اربعین ِ باشکوه شرکت کردند!
امسال پیرمردها و پیرزن های بیشتری عصا زنان و قد خمیده، نجف تا کربلا را پیاده طی کردند!
.
یک خبر بد!!!
برای آن هایی که در دانشگاه ها و مجامع مثلا علمی و نشست های روشنفکری، وقت شان را، برای دور ساختن مردم ایران، از حسین بن علی، تلف می کنند؛
امسال جوانان ِ دانشجوی ِ بیشتری در پیاده روی اربعین شرکت کردند!
.
.
یک خبر بد!!!
برای شیطان؛
امسال جاده ها ی ِ منتهی به کربلا لبریز از جمعیت بود!
امسال اربعین اولی ها، چشم گیر بودند!
امسال تعداد بیشتری گفتند: سال بعد ما هم، پیاده روی اربعین خواهيم آمد!
امسال تعداد بیشتری، با افتخار می گفتند: برای چندمين بار است که آمده ايم!
.
.
.
.
حسین جان . . .
مے دانم ڪربلا آمدن شرط نیست
ڪربلایی شدن شرط است
حتی اگر اجازه هم مےدادے
با این همه گناه روے آمدن بہ حرمت
را نداشتم
پاک مےشوم و می آیم.